امشب بغض تنهایی من دوباره می شکند …
چشمانم بس که باریده دیگر حتی تحمل نور مهتاب را ندارد …
آخ که چقدر تنهایم … دل بیچاره ام بس که سنگ صبورم
بوده خرد شده و انگشتانم بس که برایت نوشته خسته
شده است …
رو به روی آینه نشسته ام آیا این منم ؟ شکسته …. پیر
تنها…. تو با من چه کردی ؟ شاید این آخری زمزمه های
دلتنگی ام باشد و دیگر هیچ نخواهم گفت ….
اما منتظرم انتظار دیدن دوباره ی تو برای من زندگی
دوباره ای است … پس برگرد … عاشقانه برگرد
بغض تنهایی نوشته ای زیبا از مدیر محترم وب سایت
از خدای سبحان سلامتی وجودشان را ،ورسایی قلمشان را، خواهانم.
موضوعات مرتبط: نکتــــــــه ها وپنــــــــــــدهاروایات وداستـــــــان ها
برچسبها: بغض تنهایی
تاريخ : یک شنبه 1 تير 139316 نظر
| 18:31 | نویسنده : نبی رحیم زاده |